لایَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ تَقْوى وَکَیْفَ یَقـِلُّ ما یُتقَبَّلُ؛
کارى که با تقوا همراه باشد اندک نیست،
چگونه آنچه مقبول خـدا قرار گرفته،انـدک محسـوب شـود.
به گزارش شمال نیوز، شبکه تلویزیونی العربیه گزارش داد، بر اثر شدت وزش طوفان یک جرثقیل به داخل مسجدالحرام در مکه مکرمه سقوط کرد.
بارش شدید باران عصر امروز (جمعه) موجب جاری شدن سیل در خیابانهای مکه شد. شدت بارش باران که با وزش شدید طوفان همراه بود، شکسته شدن چندین اصله درخت در خیابانهای مکه را در پی داشت.
سقوط یک جرثقیل در سمت شرق مسجدالاحرام یعنی قسمت مسعی رخ داده است که بر اساس گزارش شبکه سی ان ان تا کنون ۸۷ کشته و حدود ۱۶۰ مجروح برجا گذاشته است.
درپی وقوع طوفان در مکه مکرمه و سقوط یک دستگاه بالابر در مسجدالحرام، وزیر بهداشت کشورمان طی تماسی با هیات پزشکی حج امسال، جویای احوال زائران ایرانی شد.
به گزارش ایسنا، رییس سازمان حج و زیارت ایران نیز مرگ یک زائر ایرانی را در حادثه سقوط جرثقیل در مسجدالحرام تأیید کرد.
سعید اوحدی با إبراز تاسف نسبت به درگذشت این زائر ایرانی درباره هویت وی گفت : سیف الله اسدی زائر ٥٣ ساله از همدان در حادثه سقوط جرثقیل جان خود را از دست داد که خبر درگذشت ایشان به خانواده اش اطلاع داده شده است.
او با بیان اینکه حال عمومی زائران مجروح شده نیز خوب گزارش شده است، افزود: تعدادی از ١٢ زائری که در بیمارستان حج بودند، ترخیص شدند و مداوای زائرای که در بیمارستان نور مکه هستند نیز ادامه دارد.
به گفته اوحدی، شکستگی بیشترین عامل مجروحیت زائران ایرانی بوده که درحال مداوا هستند.
رییس سازمان حج و زیارت شرایط مسجدالحرام و شهر مکه را در حال حاضر عادی اعلام کرد و افزود: درهای مسجدالحرام به روی زائران باز شده و زائران هم اکنون در حال زیارت خانه کعبه هستند.
دکتر عباس زارع نژاد، رییس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت بهداشت نیز پیشتر در این باره گفت: با توجه به زخمی شدن ۲۲ زائر ایرانی در پی وقوع سیل در مکه، وزیر بهداشت همچنان در تماس با مسوولان هیات پزشکی ایران در عربستان، پیگیر احوال زائران ایرانی است.
وی گفت:بر اساس پیگیرهای انجام شده، حال عمومی مصدومان ایرانی خوب است و همچنین وزارت بهداشت جهت اعزام پزشک و ارسال اقلام دارویی و پزشکی جهت ارایه خدمات لازم به مصدومان اعلام آمادگی کرده است.
زارع نژاد افزود: همچنین بنابر اعلام مسوولان هیات پزشکی ایرانی مستقر در مکه مکرمه، زمان بروز طوفان و سیل، تیمهای درمانی ایران به بیمارستانهای مکه اعزام شدند تا در صورت مراجعه مجروحان و مصدومان، آمادگی خدمت رسانی از سوی تیم پزشکی ایران وجود داشته باشد. در حال حاضر نیز وضعیت تحت کنترل است.
وی گفت: در مجموع بنابر اعلام مسوولان هیات پزشکی ایران در مکه، اقدامات درمانی لازم مربوط به ۲۲ زخمی ایرانی انجام شده است و حال مابقی زائران خوب است.
بر اساس گزارش شبکه العالم روزنامه "عکاظ" تأکید کرده است که بیمارستانها و بخش بهداشت و درمان مکه با اعلام وضعیت قرمز به آماده باش کامل درآمده اند.
مدیر هلال احمر منطقه مکه مکرمه نیز اعلام کرد ۳۹ خودروی آمبولانس برای انتقال آسیب دیدگان به مراکز درمانی اعزام شده است و تیم های امداد رسانی در داخل حرم در حال انتقال مصدومان و تلاش برای مداوای آنها هستند.
مسؤولان سعودی از تشکیل کمیته هایی برای تحقیق درباره این حادثه خبر داده اند.
19 شهریور ماه روز درگذشت یکی از بزرگترین روحانیون
مبارز، فعال سیاسی و اجتماعی و از فعالان نهضت ملی شدن نفت و نهضت مقاومت
ملی و همچنین از بنیانگذاران جبهه ملی دوم و نهضت آزادی ایران، از رهبران
انقلاب 57 و رییس شورای انقلاب، عضو مجلس خبرگان و نخستین امام جمعه تهران
پس از انقلاب 57 است. کسی که بین شاگردان و طرفدارانش به پدر و ابوذر زمان
معروف بود. وی از معدود روحانیونی بود که که از علی شریعتی و محمد مصدق
دفاع کرد.
با دکتر سیدمحمد مهدی جعفری، نویسنده، پژوهشگر متون دینی، فعال و زندانی سیاسی دوران پهلوی درباره اندیشههای آیتالله طالقانی گفتگو کردیم که در زیر میخوانید:
طالقانی نامیست که با روشنفکری دینی گره خورده. وجه ممیزه و جذابیت زبان ارتباطی و المانهایی که طالقانی در عرصهٔ تفکر به آنها پرداخت، با زبان ارتباطی سایر اندیشمندنی آن دوره در چیست؟ گفتمان دینی و روشنفکری او بر چه پایههایی استوار شده و چرا او را از دیگر روحانیون همعصرش متمایز میدانند؟ آیا ارادهٔ او بر آمیختن دو عنصر در آن روز کاملا متضاد یعنی روشنفکری و دین موجب شد برخی انتقادهای تند و برنده به او وارد آید؟
آیتالله طالقانی در عصری زندگی میکردند که علیه دین از جانب رضا شاه، به صورت وسیعی برنامهریزی شده بود و میخواستند دین را از اجتماع و مردم بگیرند و با تبلیغات وسعیی که میان روشنفکران شده بود تا اندازهای این اقدام نتیجه داده بود. طالقانی توانست به زبان روشنفکری و تحصیلکردهها دین را تبلیغ کند. و برخلاف برنامهٔ حکومت دین را میان روشنگران ترویج کند. به خصوص به صحنه آوردن قرآن از کارهای بزرگ ایشان بود.
قرآن در میان روشنفکران و حوزه علم مهجور بود و توجهی از نظر درسی، فرهنگی و سبک زندگی به آن نمیشد. آیتالله طالقانی قرآن را به صحنه آورد و پلی شد میان روشنفکران و حوزه که این در شرایط آن دوره اتفاق خوبی بود. قبل از شهریور ۱۳۲۰ یعنی در سال ۱۳۱۸ در زمان رضاشاه و بعد از رفتن رضا شاه، این کار را به صورت برنامهریزی شده ادامه داد.
ایشان انجمنی تأسیس کردند به نام «مجله دانشآموز» و به همین وسیله توانستند دین را به زبان روز و زبان روشنفکران و تحصیلکردهها ترویج کنند و بین روشنفکران و حوزه پلی ایجاد کنند و هر دو طرف را به هم نزدیک کنند و از آن بدبینی که نسبت به هم داشتند، بکاهند.
ایشان شخصیت سیاسی داشت و به آخوند سیاسی شهرت داشت. بعد از شهریور ۱۳۲۰ کسانی که روحانی بودند به مسائل سیاسی نزدیک نمیشدند و آن را کثر شأن میدانستند. اما آیتالله طالقانی این را وظیفه خودش میدانست و با فعالیت سیاسی و مبارزه علیه دیکتاتوری و ترویج دین؛ مترودِ حوزههای علمیه و روحانیون سنتی شدند. اما ایشان عنوان آخوند سیاسی را به جان خریدند. لذا هم زبان ایشان برای روشنفکران بسیار آشنا بود و هم ایشان زبان روشنفکران را خوب میدانستند و توانستند در هر موقعیتی دین را به زبان روز میان روشنفکران ترویج کنند.
مرحوم طالقانی توانمندی خارقالعادهای در سخن و سخنوری گفتن داشت و به معنای دقیق کلمه سخنور و خطیب بود. این موضوع به علاوهٔ شخصیت کاریزماتیک این روحانی او را به مرد شمارهٔ دوی انقلاب ایران بدل کرده بود. مردم پس از امام خمینی او را یگانه رهبری میدانستند که در نبود امام در ایران میتوانست بار هدایت انقلاب را پیش ببرد. خطابههای او تنها مردم عادی را به خود جذب نمیکرد بلکه تعامل او با دانشجویان و نخبگان نیز جایگاه ممتازی به او داده بود. چرا او بلافاصله پس از خانگی شدن انقلاب در ایران و پیروزی انقلاب با برخی نهادها و افراد دچار اختلافاتی شد؟ و چطور در مدت کوتاهی این رهبر مردمی به حاشیه رانده شد؟
ایشان تمام تلاشها و مبارزاتی که میکردند برای آزادی مردم بود، نه تنها سیاسی، اقتصادی و آزادی فرهنگی بلکه آزادی را بهطور وسیع در همه حوزههای زندگی انسان میخواستند. بعد از انقلاب با هر نوع دیکتاتوری مخالف بودند. میگفتند: «ما شاه را راندیم و عدهای شاهکار پدید آمدند» به این معنی که هرکسی با نظر خود میخواهد مردم را محدود کند. ایشان معتقد بودند که نباید مردم را برای انتخاب معیشت، زندگی و افکارشان محدود کرد. بلکه باید خودشان سرنوشتشان را به دست بگیرند و این با تشکیل شوراها امکانپذیر است. این مسئله برای کسانی که میخواستند قدرت را در انحصار بگیرند، گران میآمد.
اگرچه ایشان مدت زمان زیادی نماندند و شاید حدود ۸ ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی درگذشتند؛ اما در همین مدت کوتاه با آنها مبارزه میکردند و اجازه نمیدادند جلوی آزادیهای مردم گرفته شود و تشنگان قدرت را کنار زدند. هدفشان این بود که مردم به حقوق خود برسند و هرگز به دنبال قدرت نبودند. زمانی که گروهی او را کاندیدای ریاست جمهوری کردند؛ بسیار با آنها برخورد کردند. میگفتند که کار ما باید ارشاد و نظارت باشد و کار را باید به دست کاردان سپرد. کسی باید امور حکومتی را به دست بگیرد که بتواد به شکل علمی روز حکومت کند.
از ویژگیهای مرحوم طالقاتی دردمندی او بود. او اهل تکلف نبود و مشکلات و آفتهای فرهنگی و اجتماعی آن روز مسلمانان و ایرانیان را بیکم و کاست بیان میکرد. او با شناخت کاملی که از مکاتب سیاسی مختلف داشت و براساس نظرات اسلام نه تسلیم محض بودن را میپذیرفت و نه اجازهٔ فرورفتن در مانیفستهای غرب و شرق را میداد و شاید از این رو بود که حامیان زیادی داشت و هم منتقدان زیادی. آیا میتوان گفت او در شکاف میان سنت و مدرنیته وفاقی انقلابی به وجود آورده و حاصل آن دو را با چاشنی حال و هوای انقلاب ایران آگاهانه درهم میآمیخت؟
بله؛ ایشان از آثارشان پیداست. علاوه بر سخنرانیها، آثارشان پرتوی قرآن است. ایشان جزء به جزء قرآن را تفسیر کردند و به استناد روایات قرآن، مردم را به مسائل روز میخواندند. دائم به تازه کردن و نو کردن افکارشان مشغول بودند. لذا با مکاتب مختلف آشنایی داشتند.
در دهه ۳۰، کتاب «مالکیت در اسلام» را نوشتند. مالکیت سرمایهداری باعث برده ساختن انسان میشود و روش سوسیالیستی هم انسان را از حقوق خود محروم میکند. اقتصادی که اسلام توصیه میکند، نه به عنوان مکتب سیاسی، بلکه به عنوان یک مکتب انسانی در ضمن اینکه از مسائل اقتصادی و گرفتار شدن به معیشت آزاد میکند، از وابستگیهای اقتصادی نیز بینیاز میکند و اجازه نمیدهد که برده و وابسته باشند. ایشان اقتصاد را نوعی وسیله برای آزادی انسان میدانستند و طرفدار مدرنتیه بودند. نه مدرنتیهای که به طریقی دیگر انسان را بردهٔ ایسمها و قدرتها و مدها میکرد.
انتقادهایی بر ایشان وارد که میگفتند اسلامی که او عرضه میکند چیزی است که از خودش ساخته، در حالی که اینگونه نبود و ایشان تمام مسائلی که مطرح میکردند، از قرآن بود و مدام میگفتند که من چیزی را از خودم در نیاوردم اینها آیات قرآن است و من آنها تفسیر کردهام. این تفسیرها نو و به روز بود. معتقد بودند که پیوسته باید احایدث را به روز کرد و از آن سنت دست و پاگیر نجات داد. مردم باید نواندیشی کنند و مسائل را به شکل روز ببیند.
چگونه شد که اظهارنظر این روحانی درباره اجباری نبودن حجاب این اندازه واکنش به دنبال داشت؟ چه اندیشهای آیتالله را به این جمعبندی رسانده بود و آیا ایران آن روز ظرف مناسبی برای این اظهارنظر بود؟
کسی که با ایشان درباره حجاب مصاحبه کرد من بودم. در آغاز انقلاب که صداوسیما آزاد شد، عدهای در کمیته استقبال بودیم و بعد از انقلاب من مسئول مصاحبهها شدم خصوصاً مصاحبه با آیتالله طالقانی. آقای اشراقی داماد امام، سوال کرد که آیا زنان غیرمسلمان هم باید حجاب داشته باشند؟ ایشان گفتند به احترام انقلاب بله. و بعد از آن خانمها به خیابان ریختند و علیه حجاب تظاهرات کردند. امام به آیتالله طالقانی پیغام داد که این وضعیت را سروسامان بدهد.
ایشان حجاب را از نظر قرآن و سیره معصومین تبیین کردند و توضیح دادند که حجاب و اعتقاد به حجاب، یک فرهنگ است و نه یک عمل زودگذر. اگر رضا شاه به دستور غربیها بیحجابی را ترویج کرد، این درست برخلاف اعتقاد مسلمانان بود و خود مردم در مقابل آن ایستادگی کردند و بعد از ۱۳۲۰ که حجاب آزاد شد و مردم حق انتخاب داشتند که چه حجابی را انتخاب کنند که مطابق فرهنگ روز باشد اما بعد از آن غرب نفوذ کرد و بیحجابی را که نه، ولنگاری را ترویج کرد.
آیتالله طالقانی میگفتند که حجاب اجباری نیست چراکه اسلام احکام عقیدتی را به زور بر مردم اجبار نکرده است بلکه مردم را باید آگاه کرد و آزاد گذاشت که خود راه درست را انتخاب کنند. حجاب اجبار نمیشود چراکه اجبار، واکنش افراطی افراد را به دنبال دارد و با زور حجاب رواج پیدا نمیکند. تاریخچهای از مبارزات الجزایر را بیان کردند که مجاهدین الجزایر بر علیه فرانسه میجنگیدند اینکه حجاب را انتخاب کردند و به وسیله آن به مبارزره پرداختند. در ایران که یک کشور فرهنگی و با سابقه فرهنگی طولانی است نمیتوان حجاب را اجبار کرد. باید مردم را روشن کرد و آنگاه خودشان هر حجابی که خواستند بگیرند.
این سخنان در نزد سنتیها واکنش نامناسبی داشت و میگفتند طالقانی طرفدار بیحجابی است! با سخنان او آرامشی در میان زنان ایجاد شد و این فرهنگ میتوانست به تدریج رواج پیدا کرد. چند ماه بعد از فوت او اول در وزارتخانهها حجاب را اجباری کردند. چماق به دست گرفتند و نتیجهاش این شد که امروز واکنش نامناسبی در مقابل حجاب ایجاد شده که هر وقت خانمهای مخالف، فرصتی به دست میآورند کارهای ناپسندی انجام میدهند.
آیا سیر تحول و تفکر در زندگی طالقانی بهصورت یکنواخت است یا مراحل مختلفی در مسیر اندیشه وی را شاهدیم؟
اندیشههای قرآنی ایشان همیشه یکنواخت است. روی اصولی که در قرآن و سیره امامان هست پایبند بوده اما به تناسب اوضاع اجتماعی ایران و جهان تحولاتی در اندیشهاش ایجاد میشد. مهندس بازرگان میگفت از وقتی با او آشنا شدیم هم ما تحت تأثیر نو اندیشیهای دینی او قرار گرفتیم و هم افکار ما بر روی او تأثیر گذاشت و هم ما بر او تأثیرگذار بودیم که ایشان را متحولتر کرد. ایشان روی اندیشههای نو دینی متمرکز بودند. از نظر اجرایی و مسائل اجتماعی پیوسته متحول بودند.
امروز چگونه میتوانیم گوشهنشینی این روحانی را در روزهای پرتلاطم انقلاب تحلیل کنیم؟
گوشهنشینی نکردند اما خودشان از کار اجرایی ابا داشتند ولی پیوسته هرجا که حرکت نادرستی میدیدند؛ انتقاد میکردندو هر حرکت خوب و درست دولت را تأیید میکردند. امام خمینی در موارد بسیار به ایشان ارجاع میدادند. ایشان از مسائل اجرایی کنار میکشیدند و نمیخواستند که در رأس باشد. خود را نسبت به همه اقشار و گروهها مسئول میدید و دلسوز بود و روش پدرانهای در پیش گرفته بود.
مرحوم طالقانی مدت زیادی را در زندان و سلولهای انفرادی گذرانده بود. در احوال روانشناسی زندانیان انفرادی داریم که به مرور زمان و به سرعت ضریب تلقینپذیریشان افزایش مییابد. آیا در احوال وی پس از آزادی از زندان، نکتهای هست که بتوان به آن اشاره کرد؟
ایشان مدت زیادی را در سلول انفرادی نبودند اما زمانی طولانی در زندان و تبعید بهسر بردند اما هرگز تحت تأثیر زندان قرار نگرفتند بلکه زندان و زندانبان و زندانی را تحت تأثیر قرار میدادند. در زندان ۴ سال کنار ایشان بودم و شاهد رفتار و گفتارش بودم. در زندان هم علیه دیکتاتوری مباره میکرد. اگر مسئلهای بود به شدت مقابل آن ایستادگی میکرد. این روانشناسی که شما به آن اشاره کردید بر آیتالله طالقانی حاکم نشد بلکه محیط تازهای ایجاد کرد.
ایشان بین سالهای ۴۲ تا ۴۶در زندان بودند. اداره داخلی زندان را به عهده ایشان گذاشتند و زندان را به دانشگاه تبدیل کردند. حتی مارکسیستها نیز تحت تأثیر ایشان قرار داشتند حتی زندانبان هم تحت تأثیر ایشان بود. تا سال ۴۶ که از زندان آزاد شدند روحیه بسیار خوبی داشتند. از سال ۵۴ تا ۵۷ که جو زندان تغییر کرده بود؛ باز هم ایشان تحت تأثیر زندان قرار نگرفتند چه در زمانی که با روحانیون دیگر بودند چه وقتی که تنها بودند. بعضی زندانبانها هم در خاطرات خود گفتهاند که آیت الله طالقانی مرعوب و مجذوب نمیشد بلکه برنامه خود را در دادگاهها و بازجوییها پیش میبرد.
وقتی سال ۵۷ بر اثر انقلاب مردم از زندان آزاد شد و در زندان قصر از او استقبال کردند، گفت آرزوی ۴۰ سالهٔ من این بود که آزادی مردم را ببینم. ایشان هرگز تحت تأثیر زندان مخوف سال ۵۴ قرار نگرفتند و با همان روحیه مبارزهطلبانه و عشق به مردم و آزادی مردم در مقابل مردم بیرون آمدند.
باتوجه به اینکه ایشان از حامیان آزاداندیشی سیاسی بودند و به اندازهای به این مفهوم اعتقاد داشتند که حتی در تدوین قانون اساسی معتقد به شرکت تمام گروهها با عقاید مختلف بوده و هشدار میدادند «ما هیچ وقت نباید وحشت کنیم که گروههای دیگر راه پیدا کنند، حرفشان را بزنند...». به گمان شما اگر امروز آیتالله طالقانی هنوز در میان ما بود؛ مخالفان او را چه گروهها و افرادی تشکیل میدادند. آیا ایشان هنوز تحمل میشدند؟
چه در زندگی خودش و چه بعد از خودش مخالفان او، مخالفان آزادی مردم بودند. کسانی که میخواستند به شکل انحصارطلبانه عقایدشان را بر مردم تحمیل کنند. در شهریور ۵۹ در سالگرد ایشان امام خمینی بیانیه داد که اگر طالقانی زنده بود این همه تنش میان مردم نبود و میتوانست با روش خویش مردم را آرام کند.
معتقد بودند که نباید از شوراها بترسیم. آیتالله طالقانی در میان مردم که خواستار آزادی بودند میخواستند اندیشهها را آزادانه مطرح کنند حضور داشتند. مخالفان ایشان عدهای بودند که میخواستند انیدشههای خود را تحمیل کنند. بعد از فوت ایشان توطئه سکوت علیه افکار طالقانی در میان قدرت ایجاد شد و اجازه ندادند که افکار ایشان میان مردم ترویج شود و تا سال ۸۴ بزرگداشتهایی محدود برای ایشان برگزار میکردند و گاهی افکارشان به شکل مقاله یا کتاب منتشر میشد.
آیا امروز اندیشه و افکار مرحوم طالقاتی ماندگار شده و میتوان از مانایی او سخن گفت؟ تبلور این اندیشهها را در کجا و میان کدامیک از گروههای سیاسی یا روحانیون میتوان جستجو کرد؟
اندیشههای ایشان مانا است اما در میان عدهای محدود و منحصر به همان نسل. تفکرات ایشان میان روشنفکران و روحانیون طرفدار داشت. اما نسل جدید با افکار و عقاید این روحانی آشنای ندارند چراکه از سال ۸۴ تا ۹۲ اجازه ندادند که هیچ مراسمی برای ایشان برگزار شود و اجازه ترویج افکار ایشان را نمیدادند. این افکار چیزی نیستند که در پس پرده یا ممانعت عدهای همچنان مخفی بماند. این افکار میان نواندیشان دینی و غیر دینی رواج دارد. اما کوتاهی ما و یا عدم امکانات باعث شده نتوانیم این افکار را به نسلهای مختلف معرفی کنیم.
همه گروهها را به رسمیت میشناخت و معتقد به تکثر آزادیهای مختلف بود و میگفت که این کشور متعلق به همه این گروههاست. همه باید بیاییند و مذاکره کنند و مردم آزادانه انتخاب کنند. ما به هیچ وجه نباید افکار خاص خود را به مردم تحمیل کنیم. وقتی در کردستان تنش ایجاد شد پیشنهاد کردند شورایی از مردم و نمایندههای کرد در آنجا برپا کنند تا مسائل و مشکلات را حل کند.
در آن دوره، مرزبندیهای زندان چگونه بود و گروههای سیاسی چطور تقسیم بندی میشدند؟ روابط آیتالله طالقانی با آنان چگونه بود؟
در زندان سه گروه مشخص بودند. مبارزان مذهبی، مبارزان ملی و مارکسیستها. آیتالله طالقانی میان مبارزان مذهبی جای خودش را داشت و کسانی را وارد مبارزات مذهبی میکردند که در دین نواندیشی داشتند.
مبارزان ملی آیتالله طالقانی را از آن خود میدانستند و مارکسیستها وقتی با افکار باز او روبه رو میشدند به ایشان علاقهمند میشدند. آیتالله طالقانی مارکسیستها را نجس نمیدانستند. ایشان معتقد بودند که نجس دانستن آنان کار درستی نیست و باید با آنان ارتباط برقرار کرد. ایشان در زندان گاهی مارکسیستها را مهمان میکردند. هیچ مرزبندی مارکسیستی برای خودشان قرار نداده بودند. ایشان معتقد بود که باید در مقابل ظلم ایستادگی کرد و اسلام، به معنای تسلیم حق شدن است. باید وسیلهای فراهم کرد تا کسانی که با افکار این روحانی مبارز آشنایی ندارند، بیشتر او را بشناسند.
باید با افکار مختلف آزادانه برخورد کرد و تحت تأثیر هیچ قدرتی قرار نگرفت که اگر دین را به این شکل تعریف کنند، دین ستیزی به وجود میآید. آیتالله طالقانی الگوی خوبی برای شناساندن دین است. با این رویکرد، دین نه تنها دافعه ندارد، بلکه باعث جذب افراد میشود. بهتر است که اندیشههای ایشان را بیشتر و بهتر بشناسیم.
با حضور جانشین فرماندهی سپاه کربلا مراسم تودیع و معارفه فرمانده نایحه مقاومت بسیج سپاه سوادکوه برگزار شد.
به گزارش سوادکوه آنلاین، صبح امروز با حضور سرهنگ حسین محمدرضایی جانشین فرماندهی سپاه کربلا، مسئولین ادارات و نهادهای شهرستان و جمعی از بسیجیان و خانواده های شهدای شهرستان سوادکوه، مراسم تودیع و معارفه فرمانده سپاه سوادکوه برگزار شد.
سرهنگ بابایی فرمانده سابق سپاه سوادکوه در بخشی از سخنانش با اشاره به اهمیت جایگاه بسیج در دیدگاه معمار کبیر انقلاب، گفت: طبق فرموده امام (ره) بسیج مدرسه عشق و میقات پابرهنگان است و من به صفا و خلوص بسیجیان قبطه می خورم.
وی درپایان از کلیه کسانی که در طول دوره مسئولیت همکاری کردند تشکر کرد.
در ادامه حجت الاسلام احمد قربانی امام جمعه پل سفید ضمن قدردانی از تلاش سرهنگ بابایی در دوره مسئولیتش و آرزوی موفقیت برای سرهنگ ابرهیمی با اشاره به جایگاه انقلاب اسلامی در منطقه و لزوم دفاع از آن اظهار کرد: دفاع از انقلاب اسلامی دفاع از هویت کشور، دفاع از جغرافیای سرزمینی و جغرافیای عقیدتی است و دفاع از حکومتی که ماهیت آن بر اساس معارف عالیه قرآن است.
وی تاکید کرد: در جنگ هشت ساله نیروهای نظامی همچون ارتش و سپاه از آن امتحان سربلند بیرون آمدند.
امام جمعه پل سفید با اشاره به پتانسیل بسیج گفت: بدنه بسیج دریای بی ساحل است.
سپس سرهنگ حسین محمدرضایی جانشین فرمانده سپاه کربلا در بخشی از سخنان خود با اشاره به تقابل نظام سلطه با انقلاب اسلامی تصریح کرد: امروزه نظام سلطه نمی تواند قبول کند ایران به عنوان یک نظام مستقل و مبتنی بر یک ایدئولوژی اسلامی در دنیا حضور داشته باشد.
وی خاطر نشان کرد: از آغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون از همه ظرفیت های خود استفاده کرد تا نظام را ساقط کند ولی به لطف خدا روز به روز اقتدار نظام بیشتر می شود.
جانشین فرمانده سپاه کربلا با بیان اینکه همه نسبت به یکدیگر مسئولیم، تاکید کرد: باید نسبت به جامعه خود بی تفاوت نباشیم.
محمدرضایی با اشاره به لزوم ترویج تفکر بسیجی در جامعه گفت: اگر بتوانیم تفکر بسیجی را در جامعه نهادینه کنیم دشمن نمی تواند نفوذ کند و این راهکار می تواند در بسیاری از بخشها راهگشا شود.
سرهنگ محمد ابراهیمی نیز با قدردانی از همه فرماندهان ادوار گذشته سپاه سوادکوه بیان کرد: امیدواریم بتوانیم با بهره گیری از تجربیات پیشکسوتان عرصه جهاد و شهادت و با تعامل خوب با ادارات و نهادها و تلاش همکاران در مجموعه، همچون گذشته به مسیر ادامه دهیم.
وی اذعان داشت: انشاالله با همکاری و تعامل همه بسیجیان بتوانیم مجموعه بزرگ و عظیم را به پیش ببریم و بتوانیم در مقابل تهدیدات دشمن موفق عمل کنیم.
مراسم تودیع و معارفه فرمانده سپاه سوادکوه با قرائت حکم فرماندهی سرهنگ دوم پاسدار محمد ابراهیمی و اهداء هدایا به سرهنگ بابایی پایان پذیرفت.
گفتنی است سرهنگ محمد ابراهیمی فرماندهی سپاه سوادکوه شمالی را در کارنامه خود دارد و سرهنگ مهرداد بابایی نیز به فرماندهی سپاه تنکابن منصوب شد.
روابط عمومی. نماینده اتاق اصناف کشوردر مازندران.
اتاق اصناف واتحادیه های.واحدبازرسی،نظارت
((خانواده بزرگ اصناف ))
روابط عمومی. نماینده اتاق اصناف کشوردر مازندران.
اتاق اصناف واتحادیه های.واحدبازرسی،نظارت
((خانواده بزرگ اصناف ))
از افزایش گردش نقدینگی تا مشخص نبودن مسیر توزیع
بازارهای هفتگی مناسب ترین مکان
برای خرید و فروش بدون واسطه و خالی گذاشتن جیب دلالان است، دلالانی که با
دست به دست کردن کالا سود کلانی به جیب می زنند.
بازارهای
هفتگی که معمولاً با نامهای ایام هفته همراه است «سهشنبهبازار،
پنجشنبهبازار و ...» از کنار هم قرار گرفتن چندین دستفروش در نقطه مکانی
مشترک تشکیل میشود و در این بازارها کالای مورد احتیاج روزانه زندگی،
خواروبار و حتی پوشاک نیز ارائه میشود.
شهرستان سوادکوه دارای دو بازار هفتگی سهشنبهبازار زیراب و پنجشنبهبازار پلسفید و سوادکوه شمالی نیز یک یکشنبهبازار است.
یکی
از امتیازهای مهم بازارهای هفتگی متعادل نگه داشتن بهای اجناس، کالاها و
جلوگیری از افزایش نامتناسب قیمت هاست و البته این امتیاز در همه بازارها
لحاظ نشده و نمیشود.
بازارهای
هفتگی مناسبترین مکان برای خرید و فروش بدون واسطه و خالی گذاشتن جیب
دلالان است، دلالانی که با دست به دست کردن کالا، سود کلانی به جیب
میزنند.
وجود
بازارهای هفتگی باید در بهبود نسبی مشکلات اقتصادی مردم تا حدی تاثیر
بگذارد و بسیاری از جوانان بیکار با حضور در این بازارها، بخشی از مشکلات
خود را سر و سامان دهند.
عدهای
دیگر نیز باوجود کار دامداری، کشاورزی، باغداری و ... در روزهای بیکاری
به فروشندگی در این بازارها بپردازند تا با کسب روزی حلال، بخشی از زخمهای
زندگی را مرهم نهند، حال آنکه در بازارهای هفتگی شهرستان سوادکوه اینچنین
نیست و بسیاری از فروشندگان غیربومی واستانهای دیگر هستنداین بازارها تعریف
دارد که از بومی ها و کالاهای منطقه در بازار به فروش گذاشته شود نه اینکه کشور چین در بازارهفتگی سوادکوه ؟؟؟.آن هم کالاهای غیر بهداشتی و پوشاک غیر اسلامی وزد اسلامی در بازارروزهای استانها وکشور چرا؟؟؟
کالاهای
عرضهشده در این بازار، معمولاً کالاهای ارزانقیمتتر و نیازمندیهای
روزمره شهروندانی است که این بازار را مکانی برای دستیابی به مشخصه صرفه
اقتصادی برای خانواده خود میدانند.
بسیاری
از شهروندان نیز به علل اجتماعی و جذابیتهای بازارهای هفتگی بدون هدف
خرید کالایی خاص به این بازار میآیند و البته چه بسا که دست پر از این
بازار خارج شوند.
از
سوی دیگر تاثیرات منفی این بازارها به شکلهای مختلف در شهرستان نمود دارد
که مهمترین آنها تخریب نما و زیبایی شهر، نبود آرامش برای شهروندان،
ایجاد ترافیک در برخی نقاط شلوغ، مزاحمت برای پیادهها، تشدید بیاعتمادی،
مشکلات فرهنگی و ... است.
غرفههای
دستساز فروشندگان نمای ناهمگونی به این بازار بخشیده است، حال آن که با
برپایی سازههای ساده، سبک و قابل اطمینان برای غرفههای عرضه کالا
میتوان به این بازار زیبایی بخشید.
صرف
نظر از توجیه اقتصادی این کار برای شهرداریها، یک معماری زیبا و به صرفه
برای ایجاد غرفههایی همگون، ساده و سبک، علاوه بر رفع مشکل این بازار در
روزهای بارانی، میتواند بهمنظور دیگری نیز استفاده شود.
از آنجایی که این بازارها بهوسیله دستفروشان و خردهفروشان ایجاد میشود، معایب دستفروشی را نیز به همراه خود دارد.
از مهم ترین معایب آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. ترویج و استفاده از کالای خارجی که عمدتاً بهصورت قاچاق وارد کشور شده است.
2. از بین بردن تثبیت قیمت کالا در مناطق مختلف شهری باتوجه به پایین بودن قیمت انواع کالاهای عرضهشده در این بازارها
3. افزایش شلوغی و حتی ترافیک برای وسایط نقلیه و عابرین
4. افزایش گردش نقدینگی
5. عدم امکان اعمال نظارت سریع، دقیق و گسترده بر کار دستفروشان
6. استاندارد نبودن کالاهای عرضهشده در این بازارها
7. مشخص نبودن مسیر توزیع
8. عرضه کالا به قیمت ارزان و بدون همراه بودن اطلاعات کالا نظیر وزن، تاریخ تولید، انقضا و ...
9. عدم وجود امکانات و تسهیلات رفاهی در هنگام خرید نظیر کارتهای اعتباری، پارکینگ و ...
10. ایجاد اختلاف هزینهها در فروشگاهها و اصناف
از سوی دیگر مشکلاتی که برای اصناف مختلف در سطح شهرستان ایجاد میشود، تاثیرات مستقیمی بر بازار و اقتصاد شهرستان میگذارد.
اصناف
برای تجارت و شغل خود علاوه بر پرداخت عوارض سالیانه، هزینههای جاری محل
کسب خود از جمله هزینه برق، آب و ... را پرداخت میکنند، این در حالی است
که بهوجود آمدن این بازارها سبب میشود تا دستفروشان بدون پرداخ
ت عوارض و هزینههای جانبی، علاوه بر فروش اجناس غیراستاندارد، موجب اختلاف هزینهها و قیمتها میان اصناف شوند.
روابط عمومی. نماینده اتاق اصناف کشوردر مازندران.
اتاق اصناف واتحادیه های.واحدبازرسی،نظارت
((خانواده بزرگ اصناف ))