عادت کرده ایم بدون صدواسیما زندگی کنیم
جمعه, ۶ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۵۳ ب.ظ
عادت کرده ایم بدون صدواسیما زندگی کنیم
سفر آقای دکتر روحانی به
خوزستان، بسیار لازم و حیاتی بود. این سفر، کار مهم و خوبی بود که از سوی
دولت انجام شده است. شرایط آب و هوای استان خوزستان بسیار نامناسب بوده و
مساله برق و انرژی نیز به دشواریهای مردم این منطقه افزوده است.
مساله
ریزگردها در استان خوزستان، موضوعی است که زندگی بسیاری از هموطنان
خوزستانی را مختل کرده است. شهروندان این منطقه، نه تنها با مشکلات تنفسی و
جسمی، بلکه با دشواریهای دیگری نظیر قطعی برق و آب نیز دست و پنجه نرم
میکنند. مساله ریزگردها به یکی از چالشهای دولت تدبیر و امید تبدیل شده
است. این وضعیت موجب شده که دولتیها و مسئولان محیط زیست برای حل این
چالش، به تکاپو بیفتند. سفرهای مسئولان کشوری مانند معصومه ابتکار به این
استان، گواهی بر این مدعاست. حسن روحانی نیز طی سفری به خوزستان درصدد
مشاهده نزدیک این مشکلات و تلاش برای حل آن برآمده است. اما بسیاری از
مخالفان دولت، این موضوع را به ابزاری سیاسی برای انتقاد به دولت روحانی
تبدیل کردهاند. در این خصوص سهیلا جلودارزاده، نماینده مردم در خانه ملت
با «آرمان» گفتوگو کرد که در ادامه میخوانید.
آقای دکتر روحانی، طی سفری برای مشاهده دشواریهای استان خوزستان، راهی این منطقه شدند تا بتوانند برای حل این چالش، برنامهریزی بهتری انجام دهند. این سفر تا چه حد ضروری بود؟
سفر آقای روحانی به خوزستان، بسیار لازم و حیاتی بود. این سفر، کار مهم و خوبی بود که از سوی دولت انجام شده است. شرایط آب و هوای استان خوزستان بسیار نامناسب بوده و مساله برق و انرژی نیز به دشواریهای مردم این منطقه افزوده است. مشکلاتی که در برق رسانی به این منطقه وجود داشته و دیگر مسائل مانند مشکلات تنفسی و... نیازمند توجه دولت است که آقای دکتر روحانی با این سفر، درصدد پیگیری موضوع برآمده است. چالش خوزستان به حدی است که رئیسجمهور حتی اگر برنامههای خود را تغییر داده باشد، لازم شده که به این مساله ورود کند. آقای روحانی این موضوع را در اولویتهای کاری دستگاه ریاستجمهوری قرار داده که این اقدام میتواند برای حل چالش خوزستان کارساز باشد.
شنیده میشود که کارشکنیهایی در حل مساله خوزستان رخ داده است. این کارشکنیها در کدام دستگاهها اتفاق افتاده است؟
مسالهای که اکنون و پس از گذشت سه سال هنوز هم در کشور وجود دارد، این است که در بخش اجرایی دولت عناصری وجود دارند که عمده این افراد در دولت قبل به بدنه دولت وارد شدند. این افراد اکنون نیز نوعی کارشکنی و اهمالکاری در پیشبرد برنامههای دولت انجام میدهند. برخی از اینها به دلیل اینکه گزینش تخصصی نشده بودند، خلاقیتی برای حل چالشها از خود نشان نمیدهند. گزینشهای غیر تخصصیای که در گذشته انجام شده بود، ستمی است که به مردم و دولت کنونی روا داشته شده است. این افراد باید به فکر خلاقیت، فداکاری و تلاش در جهت حل مشکلات مردم و کمک به دولت آقای روحانی باشند.
آیا دستگاههای موازی نیز در مساله خوزستان وجود دارند که مانع از پیشبرد برنامههای دولت شده باشند؟
موضوع دستگاههای موازی در کشور وجود دارد که باعث فرسایشی شدن اقدامات دستگاهها میشود و این موضوع باید در خود ستادهای مربوطه دولتی و سازمان نظارت و برنامهریزی بررسی و حل شود. مساله دیگر، بحث «ندانمکاری» نیروهایی است که در گذشته، بدون توجه به تخصص افراد و به صورت غیر علمی جذب دولت شدند و در دولت آقای روحانی نیز کارشکنی میکنند. این افراد اطلاع ندارند که برای حل مشکلات، باید چه اقداماتی انجام دهند و علم مقابله با موانع و مسائل گوناگون را ندارند. گاهی اقدامات غیرتخصصی این دسته افراد مسئول، به چالشها دامن میزند. آقای روحانی باید این بخش از بدنه دولت را ترمیم و اصلاح کند تا کارآمدی دستگاه تحت نظر او بالا برود. در این میان، مجلس تلاش میکند که برای رفاه مردم قانونگذاری کند و مشکلات آنها را رفع کند، دولت و وزرا نیز این دیدگاه و خواسته را مد نظر دارند و در این جهت تلاشهای ارزشمندی نیز انجام میدهند، اما در سطح پایینتر دستگاه دولت، برخی افراد همسو با سیاستهای دولت عمل نمیکنند و بسیاری از این افراد ایدهای برای مقابله با بحرانها ندارند. این بخش از دولت نیازمند اصلاح است. دلیل این موضوع نیز از سه علت خارج نیست. این افراد پاییندستی در دولت یا کار خود را نمیدانند و تخصصی در این زمینه ندارند، یا کم کاری میکنند یا بهطور عمدی، خرابکاری میکنند. البته این مشکلات قابل حل هستند و میتوان تخصصگرایی را در جذب نیروهای بدنه دولت، جایگزین سیاست اشتباه جذب نیرو کنیم که این سیاست از گذشته وجود داشته و به آقای روحانی رسیده است.
برخی افراد و گروهها از مساله خوزستان سوءاستفادههای سیاسی و جناحی میکنند و این چالش را به ابزاری برای هجمه به دولت تبدیل کردهاند.
به عقیده من سوءاستفاده جناحی از چنین مسائلی میتواند برای مردم «نعمت» باشد، از این جهت که بهرهبرداری سیاسی از این چالشها، فرصت خوبی برای نیروهای انقلاب است که اگر نقصی دارند، برطرف کنند اما اگر نقصی در کار آنها نباشد، سوءاستفادههای سیاسی از چنین مسائلی به ضرر خود آن افراد و گروهها تمام میشود. مردم نیز میتوانند تشخیص بدهند که انتقاد مغرضانه و بیدلیل برخی افراد، به چه علتهایی است. وقتی کار مسئولان دولت بینقص است، این بهانهجوییها برای طرف مقابل «رسوایی» به بار خواهد آورد. طرح این بحثها نیز نه تنها در نظر مردم تاثیری ندارد، بلکه برگ برندهای برای دولت است.
برای حل مشکلات مردم خوزستان، کدام دستگاهها باید وارد عمل شوند؟
به نظر من پس از جنگ تحمیلی که دشواریهای بسیاری برای مردم این منطقه به وجود آورد، مساله خوزستان نیز زندگی اهالی خوزستان را مختل کرده است. موضوع ریزگردها به عنوان یک فراخوان برای نیروهای سیاسی و اجتماعی و همچنین همه مسئولان کشور است که برای حل مشکلات مردم جنوب کشور، چارهجویی کنند و برنامهریزیهای خود را در جهت برطرف شدن این معضلات به کار بگیرند. مسئولان کشور به مانند سالهای جنگ که همگی برای دفاع از کشور، همدل شده بودند اینبار هم توجه خود را به سمت این منطقه ببرند و سازمانیافتهتر و تخصصیتر به مقابله با مشکلات مردم خوزستان و جنوب کشور اقدام کنند. امیدواریم که هیچیک از نیروهای سیاسی، برخلاف برنامههای دولت و مجلس عمل نکنند و شاهد کمکاریها و خرابکاریهای این افراد نباشیم.
سازمان صداوسیما میتواند نقش موثری در پیشگیری و رفع چنین مشکلاتی داشته باشد. آیا تاکنون، سازمان صداوسیما به درستی نقش خود را ایفا کرده است؟
ما عادت کردهایم که بدون صداوسیما زندگی کنیم. این سازمان باید بررسی کند که عملکرد آنها به چه سمتوسویی بوده است و آیا حفظ کشور و خدمت به مردم وظیفه این سازمان هم هست یا خیر. ما نباید منتظر باشیم که مردم سختی بکشند و سپس این مشکلات را به تصویر بکشیم. در حادثه پلاسکو نیز این رویکرد اتفاق افتاد و برخی افراد رفتند که از این حادثه فیلم و سلفی بگیرند و همین موضوع در روز نخست، باعث شد که کار امدادرسانی سخت شود. صداوسیما اقدام مناسبی برای پیشگیری و حل معضلات خوزستان انجام نداد و تلاش کرد که با به تصویر کشیدن دشواریهای مردم این منطقه، بهرهبرداریهای سیاسی کند. این رویکرد اخلاقیای نیست و همه دستگاههای مختلف باید فارغ از مسائل جناحی و سیاسی برای حل مشکلات مردم «آستین بالا بزنند» و با یکدیگر همکاری کنند.
آقای دکتر روحانی، طی سفری برای مشاهده دشواریهای استان خوزستان، راهی این منطقه شدند تا بتوانند برای حل این چالش، برنامهریزی بهتری انجام دهند. این سفر تا چه حد ضروری بود؟
سفر آقای روحانی به خوزستان، بسیار لازم و حیاتی بود. این سفر، کار مهم و خوبی بود که از سوی دولت انجام شده است. شرایط آب و هوای استان خوزستان بسیار نامناسب بوده و مساله برق و انرژی نیز به دشواریهای مردم این منطقه افزوده است. مشکلاتی که در برق رسانی به این منطقه وجود داشته و دیگر مسائل مانند مشکلات تنفسی و... نیازمند توجه دولت است که آقای دکتر روحانی با این سفر، درصدد پیگیری موضوع برآمده است. چالش خوزستان به حدی است که رئیسجمهور حتی اگر برنامههای خود را تغییر داده باشد، لازم شده که به این مساله ورود کند. آقای روحانی این موضوع را در اولویتهای کاری دستگاه ریاستجمهوری قرار داده که این اقدام میتواند برای حل چالش خوزستان کارساز باشد.
شنیده میشود که کارشکنیهایی در حل مساله خوزستان رخ داده است. این کارشکنیها در کدام دستگاهها اتفاق افتاده است؟
مسالهای که اکنون و پس از گذشت سه سال هنوز هم در کشور وجود دارد، این است که در بخش اجرایی دولت عناصری وجود دارند که عمده این افراد در دولت قبل به بدنه دولت وارد شدند. این افراد اکنون نیز نوعی کارشکنی و اهمالکاری در پیشبرد برنامههای دولت انجام میدهند. برخی از اینها به دلیل اینکه گزینش تخصصی نشده بودند، خلاقیتی برای حل چالشها از خود نشان نمیدهند. گزینشهای غیر تخصصیای که در گذشته انجام شده بود، ستمی است که به مردم و دولت کنونی روا داشته شده است. این افراد باید به فکر خلاقیت، فداکاری و تلاش در جهت حل مشکلات مردم و کمک به دولت آقای روحانی باشند.
آیا دستگاههای موازی نیز در مساله خوزستان وجود دارند که مانع از پیشبرد برنامههای دولت شده باشند؟
موضوع دستگاههای موازی در کشور وجود دارد که باعث فرسایشی شدن اقدامات دستگاهها میشود و این موضوع باید در خود ستادهای مربوطه دولتی و سازمان نظارت و برنامهریزی بررسی و حل شود. مساله دیگر، بحث «ندانمکاری» نیروهایی است که در گذشته، بدون توجه به تخصص افراد و به صورت غیر علمی جذب دولت شدند و در دولت آقای روحانی نیز کارشکنی میکنند. این افراد اطلاع ندارند که برای حل مشکلات، باید چه اقداماتی انجام دهند و علم مقابله با موانع و مسائل گوناگون را ندارند. گاهی اقدامات غیرتخصصی این دسته افراد مسئول، به چالشها دامن میزند. آقای روحانی باید این بخش از بدنه دولت را ترمیم و اصلاح کند تا کارآمدی دستگاه تحت نظر او بالا برود. در این میان، مجلس تلاش میکند که برای رفاه مردم قانونگذاری کند و مشکلات آنها را رفع کند، دولت و وزرا نیز این دیدگاه و خواسته را مد نظر دارند و در این جهت تلاشهای ارزشمندی نیز انجام میدهند، اما در سطح پایینتر دستگاه دولت، برخی افراد همسو با سیاستهای دولت عمل نمیکنند و بسیاری از این افراد ایدهای برای مقابله با بحرانها ندارند. این بخش از دولت نیازمند اصلاح است. دلیل این موضوع نیز از سه علت خارج نیست. این افراد پاییندستی در دولت یا کار خود را نمیدانند و تخصصی در این زمینه ندارند، یا کم کاری میکنند یا بهطور عمدی، خرابکاری میکنند. البته این مشکلات قابل حل هستند و میتوان تخصصگرایی را در جذب نیروهای بدنه دولت، جایگزین سیاست اشتباه جذب نیرو کنیم که این سیاست از گذشته وجود داشته و به آقای روحانی رسیده است.
برخی افراد و گروهها از مساله خوزستان سوءاستفادههای سیاسی و جناحی میکنند و این چالش را به ابزاری برای هجمه به دولت تبدیل کردهاند.
به عقیده من سوءاستفاده جناحی از چنین مسائلی میتواند برای مردم «نعمت» باشد، از این جهت که بهرهبرداری سیاسی از این چالشها، فرصت خوبی برای نیروهای انقلاب است که اگر نقصی دارند، برطرف کنند اما اگر نقصی در کار آنها نباشد، سوءاستفادههای سیاسی از چنین مسائلی به ضرر خود آن افراد و گروهها تمام میشود. مردم نیز میتوانند تشخیص بدهند که انتقاد مغرضانه و بیدلیل برخی افراد، به چه علتهایی است. وقتی کار مسئولان دولت بینقص است، این بهانهجوییها برای طرف مقابل «رسوایی» به بار خواهد آورد. طرح این بحثها نیز نه تنها در نظر مردم تاثیری ندارد، بلکه برگ برندهای برای دولت است.
برای حل مشکلات مردم خوزستان، کدام دستگاهها باید وارد عمل شوند؟
به نظر من پس از جنگ تحمیلی که دشواریهای بسیاری برای مردم این منطقه به وجود آورد، مساله خوزستان نیز زندگی اهالی خوزستان را مختل کرده است. موضوع ریزگردها به عنوان یک فراخوان برای نیروهای سیاسی و اجتماعی و همچنین همه مسئولان کشور است که برای حل مشکلات مردم جنوب کشور، چارهجویی کنند و برنامهریزیهای خود را در جهت برطرف شدن این معضلات به کار بگیرند. مسئولان کشور به مانند سالهای جنگ که همگی برای دفاع از کشور، همدل شده بودند اینبار هم توجه خود را به سمت این منطقه ببرند و سازمانیافتهتر و تخصصیتر به مقابله با مشکلات مردم خوزستان و جنوب کشور اقدام کنند. امیدواریم که هیچیک از نیروهای سیاسی، برخلاف برنامههای دولت و مجلس عمل نکنند و شاهد کمکاریها و خرابکاریهای این افراد نباشیم.
سازمان صداوسیما میتواند نقش موثری در پیشگیری و رفع چنین مشکلاتی داشته باشد. آیا تاکنون، سازمان صداوسیما به درستی نقش خود را ایفا کرده است؟
ما عادت کردهایم که بدون صداوسیما زندگی کنیم. این سازمان باید بررسی کند که عملکرد آنها به چه سمتوسویی بوده است و آیا حفظ کشور و خدمت به مردم وظیفه این سازمان هم هست یا خیر. ما نباید منتظر باشیم که مردم سختی بکشند و سپس این مشکلات را به تصویر بکشیم. در حادثه پلاسکو نیز این رویکرد اتفاق افتاد و برخی افراد رفتند که از این حادثه فیلم و سلفی بگیرند و همین موضوع در روز نخست، باعث شد که کار امدادرسانی سخت شود. صداوسیما اقدام مناسبی برای پیشگیری و حل معضلات خوزستان انجام نداد و تلاش کرد که با به تصویر کشیدن دشواریهای مردم این منطقه، بهرهبرداریهای سیاسی کند. این رویکرد اخلاقیای نیست و همه دستگاههای مختلف باید فارغ از مسائل جناحی و سیاسی برای حل مشکلات مردم «آستین بالا بزنند» و با یکدیگر همکاری کنند.
۹۵/۱۲/۰۶