چرا جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری شکست خورد؟
چرا جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری شکست خورد؟
چرا جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری شکست خورد؟
مصطفی داننده: در چنین روزی در خرداد 92 طرفداران سعید جلیلی بر این باور
بودند که دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی یا برنده انتخابات ریاست جمهوری
است یا یکی از دو نامزد راه یافته به مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری23
خرداد برای طرفداران سعید جلیلی حکم دوم تیر طرفداران احمدی نژاد را داشت.
آنها آماده بودند تا در 24 خرداد جشن پیروزی بگیرند تا به قول خودشان قطار
انقلاب را به ریل اصلی خود بازگردانند.
بازشدن صندوقها رای اما حکایت دیگری داشت. سعید جلیلی نه تنها رئیس جمهور
نشده بود بلکه مخالف اصلی او یعنی حسن روحانی با رای 18 میلیونی راهی
پاستور شده بود. جلیلی در تمام دوران انتخابات و در تمام سخنرانیها و
فیلمهای تبلیغاتیش، روحانی را یک واداده سیاسی معرفی کرده بود که با امضای
توافق تهران، بزرگ ترین خیانت را به کشور انجام داده است.
در جریان مناظرههای انتخاباتی نیز شاهد دو قطبی شدن انتخابات به ویژه در زمینه پرونده هستهای میان این دو بودیم که در نهایت با برتری قاطع حسن روحانی به پایان رسید. مردم از میان این دو سیاست رای به تعامل سیاسی با جهان داده بودند و این یعنی «نه» بزرگ به سعید جلیلی و همفکران او .
سوالی که در این میان مطرح است این معنا است که چرا سعید جلیلی بازی رقابت را به حسن روحانی واگذار کرد و نتوانست رای مردم را به خود اختصاص دهد. شاید بعد از گذشت دو سال از آن روز بتوان پاسخ مناسبی به این سوال داد. پاسخی که میتواند وزن سیاسی این چهره سیاسی را در سال 94 و انتخابات مجلس مشخص کند.
اولین دلیل را شاید بتوان اینگونه بیان کرد که سعید جلیلی برای مردم چهره تکراری بود. او سعی کرده بود از خود یک چهره ساده زیست نشان دهد تا به این بهانه مردم را به خود جلب کند. حضور با پراید در مراسم مختلف، نشان داده سفرهای خارجی او بدون هیچ تشریفاتی از این نمونه بود. اما جلیلی و تیمش فراموش کرده بودند که این ابزار انتخاباتی توسط محمود احمدی نژاد تبدیل به یک ضد تبلیغ شده بود. مردم رئیس دولت نهم را در تیر 84 به همین دلیل انتخاب کرده بودند. آنها که از احمدی نژاد زده شده بودند، دیگر دوست نداشتند دروغ ساده زیستی را باور کنند. مردم میگفتند او که کاپشن میپوشید و برای بستن کفشهایش بر روی زمین مینشست، آن شد وای به این که از همین ابتدا کت و شلوار میپوشد.
به نظر میرسید بعد از احمدی نژاد دیگر شعار ساده زیستی در ایران خریداری ندارد و مردم دیگر اعتنایی به این ادعا نمیکنند.
دومین دلیلی که میشود از آن به عنوان علت رای نیاوردن جلیلی نام برد، عملکرد او در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بود. در میان تمام نامزدها او تنها کسی بود که مسئولیت جدی کشوری داشت و مردم در چندسال گذشته عملکرد او را مشاهده کرده بودند. مردم جلیلی و سیاستها او در مسئله هستهای را عامل بدبختیهای کشور میدانستند.بسیاری از مردم ایران سرسختیها و انعطاف ناپذیر بودن او در مذاکرات هستهای را عامل تحریمهای کشور میدانستند. تحریمهایی که کشور را با مشکلات عدیدهای روبرو کرده بود. به عقیده جلیلی و دوستانش فقط کافی بود سانتریفیوژها بچرخند و نچرخیدن اقتصاد کشور چندان اهمیت نداشت. آنها رسیدن به فناوری هستهای به هر وسیلهای را در دستور کار قرار داده بودند و همین باعث شد تا مردم دیگر به آنها اعتماد نکنند.
مرد م در یک حساب و کتاب ساده به این نتیجه رسیدند که اگر در خرداد 92 به جلیلی رای بدهیم، یعنی به سختیهای بیشتر و تحریمهای بیشتر رای دادهایم پس رای خود را به صندوق کسی میاندازیم که بتواند حصار تحریمها را بشکند و دست دوستی به سمت دیگر کشورها دراز کند.
سومین دلیل را میشود در مناظرههای انتخاباتی جستجو کرد. در مناظره ای که سیاست خارجی، مسئله مورد بحث نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری بود، همگان مشاهده کردند که در فضای دو قطبی ایجاد شده میان روحانی و جلیلی، اکثر نامزدها از جمله ولایتی، قالیباف و محسن رضایی هم صدا با روحانی به انتقاد از شیوه، دیپلماتیک جلیلی پرداختند و او را یکی از عاملان بروز مشکلات در کشور دانستند. حتی حداد عادل نیز، در این جلسه هم صدا با جلیلی نبود و سعی می کرد کمی از بار انتقادها به دبیرسابق شورای عالی امنیت ملی بکاهد.
با بررسی این دلایل میتوان به این نتیجه رسید که چرا جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری شکست خورد. نتایج انتخاباتی که هم نشان می دهد که تفکر جلیلی در کشور تنها 4 میلیون رای دارد و دیگر مردم در رای های خود نامی به غیر از تفکر جلیلی نوشتند.
رای 6 میلیون نفر به قالیباف، رای سه میلیون هشتصد هزار نفری به محسن
رضایی، رای دو میلیونی به علی اکبر ولایتی، رای چهارصد هزار نفری به غرضی و
در نهایت رای 18 میلیونی حسن روحانی، نه بزرگ به سعید جلیلی و تفکر او
بود.این یعنی اینکه نه نخبگان در مناظرههای انتخاباتی و نه مردم در
انتخابات، تفکر جلیلی را نمیپسندند. به نظر نمیرسد که در این دوسال نیز
تغییری در آن ایجاد شده باشد. چون جلیلی بارهم بر همان مواضع سخت و خشک خود
استوار است.
از رفتار سیاسی این چهره نزدیک به آیتالله مصباح اینگونه بر میآید که او هیچگاه نتواند در انتخابات ریاست جمهوری نظر مثبت مردم را به خود جلب کند. جلیلی شاید تنها بتواند در یکی از شهرهای مذهبی یا تهران به مجلس راه پیدا کند و سالها بر کرسی نمایندگی مجلس تکیه بزند. قطعا پشتوانه 4 میلیونی رای در انتخابات ریاست جمهوری میتواند او را به مجلس برساند اما نمیتواند کاخ بزگ تری برای دبیرسابق شورای عالی امنیت ملی بسازد.